نوع تربیت و سرفصل های آموزشی پدر و مادر، حتی در بزرگ سالی و زمانی که فرزندان تأثیرپذیری مستقیمی از والدین خود ندارند...
خداوند حکیم مدیریت نهاد خانواده و مسئولیت سعادت و شقاوت آنان و وظیفۀ حفظ پاکی و نجات آنان از آتش قهر الهی را بر دوش مردان گذاشته است: «یا أیَّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَیهَا...»[1] ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانوادۀ خویش را از آتشی که هیزم آن، انسان ها و سنگ هاست، نگه دارید.
به همین دلیل، خداوند وظایف ویژه ای را به عهدۀ والدین به ویژه پدر نهاده است تا فرزندان به شکلی شایسته تربیت شوند و به صلاحیت دست یابند.
انتخاب نام نیکو
یکی از تأکیدهای جدی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به والدین دربارۀ فرزندان، انتخاب نام شایسته برای آنان است. امام کاظم (علیه السلام) می فرماید: «نخستین نیکی انسان به فرزندش این است که نام نیک بر او نهد؛ پس هر کدام از شما باید نام نیک بر فرزندش بگذارد.»[2]
دلیل توجه ائمه (علیهم السلام) به نام گذاری شایسته این است که نام انسان، بیانگر افکار و اعتقادات و رسالت انسان ها در زندگی است. معمولاً یکی از اولین ابزارهای ارتباطی انسان ها با یکدیگر، استفاده از نام است. در برخوردهای ابتدایی، مردم دربارۀ طرف مقابل بر اساس نام او قضاوت هایی می کنند؛ لذا مشاهده می کنیم که برخی افراد پس از تغییر نگرش و اعتقادات به آفرینش، نام خود را تغییر می دهند و نام جدید را مطابق فکر و سلیقه و اعتقاد جدید خود انتخاب می کنند.
نمونه های زیادی از این تغییر نام در تاریخ اسلام وجود دارد که یک نمونۀ برجسته آن، تغییر نام مادر امام زمان (عجل الله تعالی) به نرجس است. به همین دلیل است که امام باقر (علیه السلام) توصیه می فرماید: «درست ترین نام ها آن است که به بندگی خوانده شود (شناخته شود) و برترین آن ها نام انبیاست.»[3]
یکی از تأکیدهای جدی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به والدین دربارۀ فرزندان، انتخاب نام شایسته برای آنان است. |
آموزش
یکی دیگر از وظایف اساسی پدر دربارۀ فرزندان، تعلیم دادن آنان است. فرزند هنگام تولد، همانند لوح سفیدی است که آمادۀ ثبت و نگارش است. والدین هستند که با نحوۀ تربیت خود، روحیات و اخلاقیات آنان را شکل می دهند و به نوعی، سرنوشت و آیندۀ آنان را رقم می زنند.
نوع تربیت و سرفصل های آموزشی پدر و مادر، حتی در بزرگ سالی و زمانی که فرزندان تأثیرپذیری مستقیمی از والدین خود ندارند، مؤثر است. برخوردهای نخست والدین با فرزندان، سلیقه ها و روحیات آنان را شکل می دهد. این سلیقه ها منجر به انتخاب علاقه مندی ها و محیط ها و دوستان آنان می شود و دوستان، نوع فکر و نگاه آنان را در بزرگ سالی تعیین می کنند. پس بسیار مهم است در سنین کودکی، چه آموزش هایی به فرزندان خود بدهیم و چه فضای فکری را برای آنان مهیا سازیم.
در سخنان مختلف، اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) یکی از وظایف اصلی و اساسی والدین را تعلیم کودکان معرفی فرموده اند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره می فرماید: «حقوق فرزند بر پدرش سه چیز است: برایش نام خوب انتخاب کند و سواد به او بیاموزد و هرگاه به سن بلوغ رسید، او را همسر دهد.»[4]
در برخی روایات نیز به موضوع های تعلیمی اشاره می کنند و آموزش مسائل زندگی مادی و معنوی فرزندان را به عنوان وظیفۀ پدر تعیین فرموده اند. از جملۀ این وظیفه ها می توان به این نمونه ها اشاره کرد: وظیفۀ آموزش نوشتن و سواد، آموزش شنا و تیراندازی، آموزش شغل و حرفه و از همه مهم تر، آموزش قرآن به عنوان دستورالعمل زندگی سعادتمندانه.[5]
یکی دیگر از وظایف اساسی پدر دربارۀ فرزندان، تعلیم دادن آنان است. |
فراهم سازی اسباب ازدواج
یکی از وظایف اساسی پدران در قبال فرزندان، مهیا کردن اسباب ازدواج آنان است؛ لذا شایسته است برای ازدواج فرزند خود برنامه ریزی کنیم و زمینه های اقتصادی و از آن مهم تر، وضعیت روحی و فکری و اخلاقی فرزند خود را برای ازدواج آماده کنیم. باید بر اساس میزان توانایی های خود، در حد لازم برای مهیا ساختن اسباب ازدواج آنان اهتمام بورزیم.
متأسفانه گاهی در جامعه با افرادی مواجه می شویم که با وجود توانایی مالی و اعلام آمادگی فرزندان و فراهم شدن زمینه های ازدواج در آنان، به بهانه های مختلفی از جمله تأثیرپذیری از برخی تفکرهای غلط جوامع غربی، مانع از ازدواج فرزند خود می شوند. در این صورت، خطاهای فرزندان و مشکلات احتمالی، علاوه بر فرزندان، دامن والدین به خصوص پدران را نیز خواهد گرفت. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، با تأکید بر این نکتۀ مهم می فرماید: «هر کس فرزندش به سن ازدواج برسد و توانایی مالی داشته باشد که او را همسر دهد، اما این کار را نکند و از آن فرزند خطایی سر زند، گناهانش به گردن آن کس است.»[6]
---------------------------
پی نوشت ها:
[1]. تحریم، ۶.
[2]. اصول کافی، ج ۶، ص ۱۸، حدیث ۳.
[3]. الکافی، ج ۶، ص ۱۸، حدیث ۱؛ تهذیب الاحکام، ج7، ص ۴۳۸، حدیث ۱۷۴۷.
[4]. مکارم الاخلاق، ج ۱، ص ۴۷۴، حدیث ۱۶۲۷.
[5]. نک: اصول کافی، ج۵، ص۱۳۶؛ بحار الانوار، ج71، ص85؛ میزان الحکمة، ج۱۳، ص504.
[6]. کنزالعمال، حدیث ۷ ۴۵۳۳.