کسانی که دَرِ خانه عترت را بستند، «قیاس» را آوردند و بجای «عقل» و «اجماع» را بجای «عترت» نشاندند. آنها همان هایی هستند که اله آنها نفس آنهاست و می گویند ما خودمان معین می کنیم، اما انسان مسلمان و موحّد می گوید مبانی که کلید همه آنها عدل است ا به منبع مرتبط است و منبع فقط وحی است و لاغیر.
اینها «قیاس» را اینها آوردند و بجای «عقل» نشاندند و «اجماع» را آوردند و بجای «عترت» نشاندند، چون دَرِ خانه عترت را بستند، چه کار می توانند بکنند؟ براستی چقدر می شود احکام الهی را از قرآن استفاده کرد؟ وجود مبارک حضرت امیر ـ هنگام دفن صدیقه کبریٰ(سلام الله علیهم اجمعین) ـ عرض کرد وضع این طور است: «بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَی هَضْمِهَا» اجماع کردند که زهرا(سلام الله علیها) را بکوبند، این در نهج البلاغه است. فرمود: ماها چند نفر بودیم که فقط مظلوم بودیم! یا دست ما را می بستند، یا تازیانه می زدند، این امت بود.
تشخیص سراج از صراط با این چهارده معصوم (علیهم السلام) ترسیم می شود و با عقل و نقل ما این راه تشخیص می دهیم لذا به اهل بیت(علیهم السلام) می گوییم «أَنْتُم الصِّرَاطُ الأَقْوَم».
منبع:جلسه درس خاج فقه حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی،94/10/28